
رضايي از همان دوران نوجواني با فراگيري درسهايي از
سنتور، به کيفيت و اهميت صدادهي اين ساز پي برد و
براي رسيدن به صداي مطلوب بارها سنتور خود را عوض کرد تا
اينکه بالاخره تصميم گرفت شخصا اقدام به ساخت سنتور
کند . پس پژوهش و تحقيق را در ساختمان سنتور شروع
کرد. اين تحقيق و پژوهش مدت دوازده سال او را به
دنبال خود کشاند تا اينکه روزي با استاد بزرگ،
شادروان مهدي ناظمي که خود هنر سنتور سازي را به اوج کمال رسانده
بود آشنا گرديد و فراگيري اين هنر را با نظارت ايشان ادامه
داد و درطي اين مدت هفت ساله ، آنچنان پيشرفتي در کار حاصل
نمود که استاد ناظمي با تمام سخت گيري هايي که نسبت به انتخاب و
تربيت شاگرد داشت، که مورد انتقاد هم بوده ، بالاخره در
سن نود سالگي
در مورد شاگرد خود
چنين
می گوید
 |
آقاي اميرحمزه رضايي، ساکن يزد، ايشان
موقعي که من سال هاي پيش در يزد بودم مدتي با من کارکرده و
سازهاي ممتازي ساخته! فوق العاده!! اين سازي هم که الساعه جلوي
من گذاشته و دارد مرا ديوانه مي کند، مي خواهم بگويم
کمتر از سنتوري که در خانه من ديده ايد
نیست.
بدین ترتيب اسرار و رموزي را که
هزاران سال پيش دست به دست وسينه به سينه به استاد ناظمي
رسيده بود به آقاي اميرحمزه رضايي آموزش داده شد تا يک هنر
اصيل ايراني ازخطر نابودي حفظ شود و جالب تر آنکه
با برقرار شدن ارتباط بين يک نفر از عهد قاجاريه و يک نفر ازاين
عهد و زمان ، حلقه هاي زنجير از هم گسسته نشد و
تداوم اين هنر میسر گشت
ت
|